دوشنبه، شهریور ۲۲

مهدی اخوان ثالث – قسمت سوم


بنام خداوند جان و خرد
سلام بر همه مهربانان

مهدی اخوان ثالث – قسمت سوم

شعر آب و آتش

براي قسمت سوم اين سري مطالب ، شعر آب و آتش را برگزيده ام ، مانند آنچه در قسمت دوم ( شعر زمستان ) توضيح دادم ، توضيحي نمي دهم و در واقع اگر كسي از آنچه كه در قسمت دوم ، شاعر سرود و من توضيح دادم ، در مورد اين شعر و بقيه شعرهاي اخوان ثالث و يا ديگر شعرا بايد ، عاشقانه بخواند و بشنود و لذت ببرد و در قلبش بنشيند و ........ . والسلام  .

آب و آتش
آب و آتش نسبتي دارند جاويدان
مثل شب با روز ؛ اما از شگفتيها
ما مقدس آتشي بوديم و آب زندگي در ما
آتشي با شعله هاي آبي زيبا
آه !
سوزدم تا زنده ام يادش ؛ كه ما بوديم
آتشي سوزان و سوزاننده و زنده
چشمه اي بس ؛ پكي روشن
هم فروغ و فر ديرين را فروزنده
هم چراغ شب زداي معبر فردا
آب و آتش نسبتي دارند ديرينه
آتشي كه آب مي پاشند برآن ؛ مي كند فرياد
ما مقدس آتشي بوديم ؛ برما آب پاشيدند
آبهاي شومي و تاريكي و بيداد
خاست فريادي و دردآلوده فريادي
من همان فريادم ؛ آن فرياد غم بنياد
هرچه بود و هرچه هست و هرچه خواهد بود
من نخواهم برد ؛ اين از ياد
كاتشي بوديم و بر ما آب پاشيدند
گفتم و مي گويم و پيوسته خواهم گفت
ور رود بود و نبودم
همچنانكه رفته است و ميرود بر باد !

هیچ نظری موجود نیست: